رمان شمس القمر
روایتگر دختری محکم است که کهولت سن پدرش باعث آلزایمر خفیف او میشود و قمرالملوک اختیار دار تام میشود اما با کمبود بودجه مواجه میشن که همین باعث میشود رقیب های قدر برای سهام کارخانه دندان تیز کنند در این میان پای مهمانی ناخوانده به عمارت و کارخانه باز میشود که…
رمان بهار زندگی من
رمان در مورد کیانوش ۳۲ سالست که به اجبار پدرش وقتی ۷ سالش بوده همراه برادر بزرگش به ایتالیا فرستاده میشه حالا بعداز ۲۵ سال برگشه ایران تا مدت کوتاهی رو کنار مادرش باشه تمام عمرش از پدرش فراری بوده قافل از اینکه پدرش بازم باعث آزارش میشه سرنوشتی که براش رقم میخوره اونو از همه برنامه هاش دور میکه بهار دختر قسمون ناخواسته پاش به مشکلات کیا باز میشه و علارقم لجبازی زیادشون سرنوشستون بهم گره میخوره
رمان اکیپ
اکیپ روایتگر یک گروهِ دانشگاهی است که با ورودِ بردیسِ طاهرمنش به چالش کشیده میشود.
شهر در دستِ عدهای خلافکارِ بینام و نشان امنیت خود را از دست داده، هر ساله یک اکیپ از باهوشترینهای دانشگاههای تهران در طیِ سفری غیب و ناپدید میشوند. در این حین، بردیس تک فرزندِ یک خانوادهی ثروتمند که علاقهی زیادی به ورود به نظام دارد با سرهنگ بختیاری برخورد کرده و به واسطهی شجاعتِ غیرقابل وصفش، قبل از ورود با امتحانِ سختی از جانب او مورد سنجش قرار میگیرد.
سرهنگ بختیاری شرط ورود به نظامش را، پذیرش در یکی از بهترین دانشگاههای دولتیِ تهران و ورود به یکی از اکیپهای احتمالی که به آن باند ختم میشود؛ قرار میدهد.
پیامِ فتحی، مردی که به تنهایی وظیفهی امرار و معاش خانوادهی پرجمعیتش را به عهده دارد؛ دورانِ خدمتِ خود را در کنار سرهنگ بختیاری میگذراند. درست زمانی که بردیس خواستارِ یک دستیار و کمکی از سرهنگ میشود؛ او مقابل چشمانش جان میگیرد و همین امر میشود کلیدِ ورود به اکیپ!
در کنارِ یسنا و شایستهای که یکی زیادی لطیف است و یکی بیش از اندازه غیرقابل نفوذ و تندزبان…
رمان ساعت 25
دختری از جنس بهار که چهار سال به پای عشقش سوخت… و مردی به نام هیراد، که تن به ازدواج اجباری داد…. حالا هیراد بعد از چهار سال، درست وقتی بهار تصمیم به ازدواج می گیره، از کانادا با زن و بچه برمیگرده، تا به هرقیمتی شده جلوی ازدواج عشقش رو بگیره
رمان چلچراغ
داستان دو راوی داره؛ شیرین و فرانک
روایت شیرین مربوط به زمان حاله
شیرین از میون نوههای حاجی راستی موفق میشه مدیریت شرکت لوسترسازی چلچراغ رو به عهده بگیره و با کمک دوستش ایلیا برندشون رو جهانی کنه. از طرفی با ژوبین دانش آشنا میشه؛ ژوبینی که رقیب کاری اونه و به شدت با هم رقابت دارن و این بین چیزهایی رو می فهمه که…روایت فرانک به زمانهای گذشته و البته نه چندان دور برمیگرده . فرانک دختر حاج آقا راستیه و خانواده بسته و سنتیای که داره، باعث میشه تحت فشار قرار بگیره. در این بین به استاد جذاب و مغرورش حسام مشکات علاقهمند میشه و…
رمان فصلی دیگر با تو
خلاصه:
داستان در مورد دختریه که از کودکی زندگیش رقم میخوره و ناخواسته توی زندگی می افته که اونو نمیخواد اما مجبوره تحملش کنه…
رمان سرباز انتقام
خلاصه :
اگر خورشید تابنده است و مهتاب تابان، پس چه شد که ایزد دادار سرنوشت تابان مارا بی تاب نوشت؟
دختری از دیار ندانسته های مجهول و دانسته های بی راه حل؛ گویی ایکس(x) زندگی اش را در دیار ابهامات ابدی و لاین حل قلم زده بودند که هرچه فرمول زندگی را اثبات می کرد، سرنوشت رویش خودکار قرمز می کشید.
تابانی که طعم تلخ و گَس انتقام ندانسته، بی فروغش می کند و جنس خوب شیطنت هایش شفق قطبی روزگار سیاه شکنجه گرش می شود!
مگر داریم که شکنجه گر دلش نرم شود؟ مگر داریم عشقی از سر انتقام، نه شاید هم انتقامی از سر عشق؟!
به یاد حرف دردناک تابان که می گفت: ما نسل بدبختی هستيم؛ دست مان به مقصر اصلی نمی رسد، از همديگر انتقام می گيريم!
رمان رقص کال
خلاصه :
یه رمان جنایی، معمایی با محورای عاشقانه و اجتماعی..درامه، بعضی جاهاش طنز مانند و بعضی جاهاش غمگین کننده اس و بعضی جاهاشم ترسناک.
توی شهرای«کپنهاگ، میامی، بروکسل، تهران، تنکابن، سفلچگان، خوی و بندر چابهار» اتفاق میفته.
شخصیتاشم شخصیتای خاصن
به طور مثال: یکیشون آدم غیرتیه. یکیشون شخصیت حسودی داره. یکیشون همیشه لبخند میزنه و شاده، یکی مغروره. یکیشون دیوونه ماننده، جدیه و…
داستان کوتاه نسیم خنک
خلاصه :
زمانه آدم را می کشد در دل روزگار؛ در آنجایی که حس می کنی چیزی کم گذاشته ای! یک دخترک پیدا می شود که در دل دنیا بی کس مانده؛ و با همین بی کسی، به آدمی تبدیلش کرده که غذای روحش را آنقدر نخورده، روحش پژمرده شده و با هر نسیم گرمی، آنچنان ذوب می شود که گویی هرگز نبوده است…