سبد خرید 0
  • صفحه اصلی
  • رمان آنلاین
    • عاشقانه
    • طنز
    • ترسناک
    • پلیسی و جنایی
    • اجتماعی
    • انتقامی
    • تراژدی
    • درام
    • عارفانه
    • هیجانی
    • معمایی
  • مجله
  • درباره ما
  • عاشقانه
  • اجتماعی
  • غمگین
  • پلیسی و جنایی
  • طنز
  • فانتزی
  • ترسناک
  • مذهبی
  • هیجانی
  • ماجراجویی
  • تاریخی
  • تراژدی
  • درام

ورود

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز عضو نشده اید؟ عضویت در سایت
  • خانه
  • درباره ما
  • قوانین نوولا
  • تماس باما
سبد خرید 0
0
نوولا
  • صفحه اصلی
  • رمان آنلاین
    • عاشقانه
    • طنز
    • ترسناک
    • پلیسی و جنایی
    • اجتماعی
    • انتقامی
    • تراژدی
    • درام
    • عارفانه
    • هیجانی
    • معمایی
  • مجله
  • درباره ما
ورود و ثبت نام

رمان نیشخند

خانهرمان آنلاینعاشقانهرمان نیشخند
رمان نیشخند

قیمت 15,000 تومان

افزودن به علاقه مندی ها
گزارش تخلف
با خرید این رمان از مزایای زیر برخوردار میشوید:
  • دسترسی همیشگی به فایل ها
  • دسترسی همه فرمت های رمان شامل APK ، PDF، Epub
امتیاز
0 از 0 رأی
دانلود عیارسنج
بدون امتیاز 0 رای
15,000 تومان
تاریخ انتشار: خرداد ماه 1399
نویسنده: فاطمه ایزی (پروا)
حجم فایل: 17.9 مگابایت
فرمت فایل: PDF, APK, EPUB
ویراستاران: -
جلد دیگر: نامشخص
تعداد صفحات: 650
  • توضیحات
  • نظرات (0)
  • اطلاعات فروشنده
  • محصولات بیشتر

نیشخند

ژانر: عاشقانه، کلکلی، ازدواج اجباری

نویسنده : فاطمه ایزی (پروا)

خلاصه:

مهراد پسری خشن و غیرتیه که عاشق دخترعموی لجباز و یه دندش میشه.
پرناز که از کوچیکی اسم مهراد روشه

 

قسمتی از رمان:

من که می دانستم روشنک سیرتا پیاز قضیه را برای او تعریف می کند و حوصله ی
حرف های تکراری نداشتم
صدای ضبط را زیاد کردم و همزمان در افکارم غرق شدم.
انقدر فکر و خیال کردم که اصلا نفهمیدم کی مقابل باغ مورد نظر توقف کردم. فقط
مثل ربات رانندگی می کردم اما اصلا در بین راه یک کلمه از حرف های آن دو را متوجه
نشدم.
کمربندم را باز کردم و رو به آنها گفتم:
– پیاده شید بچه ها.
هر دو پیاده شدند و سپیده گفت:
– اووه چه جاها میای تو ما خبر نداریم!
– نیومدم اینجا یه دفعه از کنارش رد شدم از نماش خوشم اومد گفتم یه دفعه بیایم یه
دورهمی چیزی.
-اها.

رمان نیشخند

دوشادوش هم وارد باغ بزرگ مقابل که نمای سنتی و فوق العاده زیبایی داشت
شدیم

در وسط محوطه باغ یه حوضچه ی گرد تمریبا متوسط قرار داشت که دور حوضچه پر
از گلدان های بزرگ و کوچک گلهای رنگی بود و دور تا دور باغ پر از دار و درخت و
گل و گیاه بود.
فضار دور باغ را آلاچیق های چوبی دور شیشه ای احاطه کرده بود.
به طرف یکی از این آلاچیق ها که در سمت چپ حیاط بود رفتیم.
درون آن ها تخت های زیبای بزرگی را برای نشستن گذاشته بودند و از سمت
آلاچیق چراغ سلطنتی زیبا آویزان بود و به فضا نور می بخشید.
همانطور که حدس می زدم فضای خوبی برای دورهمی و خلوت کردن بود.
از قیافه ی بچه ها هم مشخص بود خوششان امده.

لبخندی زدم و گفتم:
_چطوره؟
روشنک ذوق زده گفت:
_عالیه فقط للیون الآن کمه.

رمان نیشخند

در همین حین پسر جوانی جلوی االچیك ایستاد و با احترام گفت:
_سالم خانوما به باغ مظفرخان خوش اومدید. چی میل دارید؟ سپیده خودش را
انداخت وسط و گفت:
_ببخشید می شه منو رو ببینیم؟ پسر با تواضع جواب داد:
_بله حتما. کنارتونه.
روشنک دست دراز کرد و در حالی که منو را برمی داشت گفت:
_حالا اینو ولش کنین کلا گیجه.
سپیده مشتی به بازوی روشنک کوبید و روشنک انچنان جیغ بنفشی کشید که
تقریبا همه ی افرادی که در انجا بودند برگشتند و به ما نگاه کردند.
پسرک هم خنده اش گرفته بود.
رو به ان دو گفتم :
_بچه ها لطفا!

 

با تذکر من کمی به خودشان امدند و بالاخره با مشورت روشنک و سپیده یه قلیون و
یک سرویس چایی و تخمه سفارش دادند. من هم یک لیوان بزرگ نسکافه سفارش
دادم. عجیب هوس نسکافه کرده بودم و شاید همان نسکافه کمی از آشفتگی های
درونم را کم می کرد.

رمان نیشخند

بعد از دالیك کوتاهی پسرک همراه یک پسر کوچک تر از خودش سفارش های مارا
اوردند و با گفتن ” امر دیگه ای نیست؟ ” ما را ترک کردند.
روشنک زودتر از بقیه قلیون را به سمت خودش کشید و با ذوق گفت:
_اول من.
سپیده در حالی که فنجان ها را پر از چای می کرد گفت:
_باشه بابا. کی جرات داره به تو دست بزنه جیغ جیغو!
لبخندی روی لبم امد و گفتم:
_اره خدایی خیلی داغونه این.
روشنک اما خونسرد قلیون می کشید و تند تند دودش را بیرون می فرستاد.
عاشك قلیون بود. اما من فقط گهگاهی می کشیدم از سر بیکاری و برای سرگرمی اما
علاقه ی خاصی به آن نداشتم.

روشنک درحالی که کمی چشمانش خمار شده بود گفت:
_میگما عجب جایی اوردیمون پرناز دمت گرم عشقم.
بوسی برایش فرستادم و نسکافه ام را برداشتم. دستانم را دورش حلقه کردم. داغ
بود و باعث شد لرزی بر تنم بنشیند.
شنل قرمزم را بیشتر به دور خودم پیچیدم.
نسکافه ام را مزه مزه کردم و رو به سپیده گفتم:
_خب چیو می خواستی تعریف کنی انقدر تو ماشین ذوق داشتی؟؟ سپیده با شنیدن
این حرف نیشش باز شد و فنجان چایی اش را روی تخت گذاشت و با آب و تاب
شروع کرد به تعریف کردن.
_خب وایی انفدر ذوق دارم نمیتونم تعریف کنم. صبر کنید یه لحظه.

قوانین ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های فینگلیش تایید نخواهند شد.
  • دیدگاه های نامرتبط به مطلب تایید نخواهد شد.
  • از درج دیدگاه های تکراری پرهیز نمایید.
  • امتیاز دادن به محصول فقط مخصوص خریداران آن می باشد.

لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

  • نام فروشگاه: پروا
  • فروشنده : فاطمه ایزی
  • نشانی:
  • هنوز امتیازی یافت نشده است.
رمان حوالی چشم هایت توقف ممنوع

رمان حوالی چشم هایت توقف ممنوع

Avatar
پروا

15,000 تومان

خلاصه :

دختری که بعد از مرگ شوهرش طبق رسم و رسوم خاندان اونها مجبور به ازدواج با برادرشوهر غیرتی و خشنش میشه تانیای شیطون ما با قیافه ای عروسکی و جذاب دل برادرشوهر خشن و مغرورشو می بره و باعث میشه برادرشوهرش عاشقش بشه و…

پایان خوش!

خرید رمان
برچسب: خرید رمان داستان داستان عاشقانه دانلود رمان دانلود رمان آنلاین دانلود رمان الکترونیکی دانلود رمان عاشقانه دانلود رمان نیشخند رمان رمان آنلاین رمان عاشقانه رمان های فاطمه ایزی عاشقانه فروشگاه کتاب نوولا

محصولات مشابه

رمان رز خاکستری

رمان رز خاکستری

Avatar
FatemehZahra.Rabiei

15,000 تومان
خرید رمان
رمان حوالی چشم هایت توقف ممنوع

رمان حوالی چشم هایت توقف ممنوع

Avatar
پروا

15,000 تومان
خرید رمان
جلد دوم رمان عصر روز سی و دوم

جلد دوم رمان عصر روز سی و دوم

Avatar
رمان های آرزو

20,000 تومان
خرید رمان
رمان به پایان خوش اعتقادی ندارم
25%

رمان به پایان خوش اعتقادی ندارم

Avatar
رمانکده ققنوس سمانه خلیلی

20,000 تومان 15,000 تومان
خرید رمان

قیمت 15,000 تومان

افزودن به علاقه مندی ها
گزارش تخلف
با خرید این رمان از مزایای زیر برخوردار میشوید:
  • دسترسی همیشگی به فایل ها
  • دسترسی همه فرمت های رمان شامل APK ، PDF، Epub
دانلود عیارسنج
امتیاز
0 از 0 رأی
بدون امتیاز 0 رای
15,000 تومان
تاریخ انتشار: خرداد ماه 1399
نویسنده: فاطمه ایزی (پروا)
ویراستاران: -
حجم فایل: 17.9 مگابایت
فرمت فایل PDF, APK, EPUB
جلد دیگر: نامشخص
تعداد صفحات: 650
Avatar

پروا

مشاهده فروشگاه
دسته: عاشقانه

درباره نوولا

در دنیای مدرن امروز نقش و نگارهای زیادی در کتاب و کتابخوانی پدیدار گشته و این عرصه دستخوش تغییرات زیادی شده است. یکی از این تغییرات مهم نشر الکترونیک می باشد که سبب تغییر در وضعیت کتابخوانی، انتشار و توزیع سریع، کاهش هزینه ها، حذف کاغذ و دسترسی آسان به کتاب ها شده است. در این راستا نوولا اقدام به ایجاد بستری مناسب  برای نویسندگان جهت انتشار الکترونیکی رمان ها کرده است.

دسترسی سریع
  • صفحه اصلی
  • قوانین نوولا
  • محصولات
  • حساب کاربری
اشتراک در خبرنامه

  • صفحه اصلی
  • قوانین نوولا
  • محصولات
  • حساب کاربری
نوولا
  • رمان دانلود
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • فروشنده شوید!
تمامی حقوق برای نوولا محفوظ است.
keyboard_arrow_up

تومان